محمد مهدی

دومین آیه ی خدا

دومین آیه ی خدا

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غلت زدن» ثبت شده است

۲۵
ارديبهشت

سلام نازنین پسر خنده روی 6 ماه و 26 روزه ی من!


بالاخره شما در پنجشنبه روزی که میشد 6 ماه و 24 روزت حوالی ساعت 3:30 عصر اولین غلت زندگیت رو زدی! رفت و برگشت :)

قضیه اینجوری بود که خوابت میومد و مامان مهمون داشت. البته هنوز مهمونهای مامان نیومده بودن و خاله و ریحانه و علی اومده بودن خونمون و من شما رو گذاشتم روی تخت مامان و بابا ، روی پتوی صورتی رنگ گلدار معروف تا شاید بخوابی و خودم مشغول کارهام بودم. رفتم اتاق بغلی و برگشتم و دیدم غلت زدی و کلی هیجان ده شدم. شما هم با ذوق و شوق برگشتی و خندیدی. ریحانه اولین شاهد این اولین غلت ندگی شما بود ؛)

البته اساسا توی غلت زدن تنبلی و ترجیح میدی انقدر صدامون بکنی و روی اعصابمون بری تا بغلت بکنیم :))

نشستنت هم خیلی بهتر شده و اگر سرحال باشی و خسته نباشی میتونی خوب بنشینی. :)



این هم عکس دیروز شما و داداش محمدمهدی وقتی از خواب ظهر بیدار شدید



این عکس هم به سفارش داداش محمدمهدی ازتون گرفته شد. :)


عاشقتون هستم! :*