محمد مهدی

دومین آیه ی خدا

دومین آیه ی خدا

۲ مطلب با موضوع «دندان ها» ثبت شده است

۲۸
تیر
سلام قشنگ مامان

امروز اومدم اینجا تا از دندونهای سوم و چهارم شما بنویسم که دقیقا نفهمیدم کی دراومدن :)

نیمه ها ماه رمضون بود که شم یه شب خیلی تب بالا داشتی و انگار سردرد بودی. چندباری هم بالا آوردی. اون شب خونه ی خاله زهرا افطاری مهمون بودیم و کل فامیل جمع بودن.  کف دستات هم خیلی داغ بود. خاله نسرین میگفت وقتی به خاله جون توران گفتم که کف دستاش هم داغ بوده گفته عجب لثه ی سفتی داره!

فردای اون روز تبت قطع شده بود ولی سرفه ادامه داشت. تا اینکه روز عید فطر متوجه شدم که دندون پیش بالا سمت چپ (سمت راست صورت شما و چپ از طرف من) دراومده. البته نه دندونهای وسط، بلکه کناریش در اومده. یه چند روزی هم گذشت و دندون متقارنش در سمت راست در اومد. سه شب پیش هم خیلی بی قرار بودی. اصلا خوب نمی خوابیدی و هربار بیدار میشدی با گریه دستت توی دهنت بود. فرداش دیدم که دندونهای پیش وسط، سمت راستی سفیدی لثه ات معلوم شده. خلاصه ما منتظریم تا پنجمین دندون ما هم بزنه برون و از این آبریزش بینی و سرفه و خارش دماغ راحت بشی :)
پس علی الحساب در آستانه ی دهمین ماه از زندگیت شما چهارتا دندون خوشگل داری و منتظر در اومدن پنجمی هستی :)
۰۷
خرداد

سلام گل پسر نازنینم


بالاخره بعد از گذشت 7 ماه و 9 روز از عمر عزیز شما ، دوتا دندون در آوردی.


روزهایی که گذشت برای من  و شما خیلی روزهای سختی بود. بیشتر از 48 ساعت تب داشتی و از دیشب به این طرف دیگه تبت قطع شده. حسابی بی اشتها هستی و خیلی هنر کنم بتونم چندتا قاشق فرنی یا حریره بادوم بهت بدم. میوه ی موز رو بد نمیخوری. دیروز ولی لب ب هیچی نمیزدی. حتی پستونکت رو به ور میخوردی. دهنت رو میبندی تا چیزی توی دهنت نکنم، وقتی میبینی پستونکه و خوردنی نیست باز میکنی!


از اسهال و دلپیچه هم نگم که البته با دادن بارهنگ بهت تونستم کنترلش کنم تا زیاد نشه. که اونهم امروز فکر کنم دیگه داره تموم میشه. ولی خوب از اونطرف هم چون بجز شیرمامان هیچی نمیخوری طبیعیه که یه مقدار شکمت شل بشه.


یکی دیگه از علائمی که داداشت هم داشت آبریزش بینیه! راستش شما هفته ی پیش سرماخوردگی و آبریزش بینی شروع شد. دکتر دیفن هیدرامین برای 5 شب  و اسپری بینی ، 20 بار در روز!، داد تا شب بتونی راحت بخوابی. اما فعلا ادامه داره تا احتمالا این فرآیند دندون در آوردن به پایان برسه.

دیگه بگم از بیقراری و اینکه همش دوست داری بغل مامان باشی یا اینکه مامان توی رختخواب کنارت بخوابه و شما هم بخوابی.


اینایی که گفتم همه پیش زمینه های در اومدن دوتا دندن خوشگل شما بود که از دیشب لثه ی شما رو شکافتن و دارن میشکافن تا بیان بیرون. یکیشون حتی لثه ات رو زخم هم کرده :(


یه تشکر ویژه هم باید از داداش محمدمهدی بکنی که با صبر و تحمل مثال زدنی و مهربونی خیلی زیاد این چند روز مریضی شما رو تحمل کرد و مواظبت بود، در حالیکه خودش هم مریض بود و البته تولی شده بود :)


فعلا

تا بعد